شکل
[شَ] (ع مص) پوشیده شدن کاری و مشتبه شدن. || رسیدن بعض انگور و یا سیاه گردیدن و به پختن درآمدن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از آنندراج). || مقید به نقطه و اعراب گردانیدن کتاب و واضح و پیدا گردانیدن آنرا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نقطه و عجم بر زدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). خجک و حرکت نهادن کتابت را. ذبر. (یادداشت مؤلف). || شکال را میان تصدیر و تنگ شتر بستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || شکال بستن پای ستور را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). شکال بر اسب نهادن. (المصادر زوزنی). شکال بر اسب و مرغ نهادن. (تاج المصادر بیهقی).