شکر
[شَ کَ] (ع مص) شکیر برآوردن خرمابن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پرشیر گردیدن ماده شتر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بسیارشیر شدن شتر. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || فربه شدن ستور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شکیر برآوردن درخت و شاخه بردمیدن از بن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پادار خاک شدن درخت. (تاج المصادر بیهقی).
افزونه آزمونساز آنلاین همصدا
ایجاد آزمونهای آنلاین تستی در وردپرس با امکانات حرفهای؛ مناسب آموزشگاهها، مدارس و وبسایتهای آموزشی.
مشاهده جزئیات محصول
