شکر

معنی شکر
[شُ کُ / شِکْ کَ](1) (اِ) خارپشت. (ناظم الاطباء). جانوری است چندِ سگی کوچک و پشت او چون خارها رسته بود و از آن خارها چون تیر بیندازند بزند. و او را سغر و سکر نیز گویند. (از لغت فرس اسدی، نسخهء خطی نخجوانی). سیخول را گویند که خارپشت تیرانداز باشد. (برهان). خارپشت بزرگ تیرانداز. (فرهنگ فارسی معین). اسغر. سغر :
چون رسنگر ز پس آمد همه رفتار مرا
به شکر مانم کز بازپس اندازم تیر.
ابوشکور بلخی.
غرم دیدم چو خسک کرده ز بس پیکان پشت
رنگ(2) دیدم چو شکر کرده ز بس ناوک سر.
فرخی.
(1) - در برهان و ناظم الاطباء به کسر شین و تشدید کاف و در فرهنگ فارسی معین به ضم شین و کاف و بدون تشدید آمده، با توجه به اینکه اصل کلمه اسکر و یا اسغر به ضم اول و سوم است ضبط اخیر اصح مینماید.
(2) - ن ل: گرگ.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.