احداد
[اِ] (ع مص) احداد مرأه؛ سوگ داشتن زن بشوهر. (زوزنی). || بازایستادن زن از زینت. || جامهء سوگ بپوشیدن. (منتهی الارب) (تاج المصادر). || احداد نظر؛ تیز نگرستن. (زوزنی). تیز نگریستن. (تاج المصادر). || تیز کردن کارد و امثال آن بسنگ و سوهان. (منتهی الارب). تحدید.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
