شعف
[شَ عَ] (ع مص) پوشیدن دوستی دل کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شیفته گردانیدن دوستی کسی را و تمام گرفتن دوستی دل را. (غیاث اللغات). شیفته گردانیدن. (مجمل اللغه). برسیدن دوستی در میان دل. (مصادر اللغه زوزنی). و رجوع به شَعْف و شغف شود. || مبتلا به بیماری شعف گردیدن ماده شتر. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بسیارشعف گردیدن ماده شتر. (منتهی الارب). بسیارشعف گردیدن. (آنندراج). || مشغول کردن. (یادداشت مؤلف).