شعب
[شَ] (ع مص) فراهم آوردن درز و شکاف را (یا عام است). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فراهم آوردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). || پریشان ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پراکنده کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (از اقرب الموارد). || بهم پیوستن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || از هم جدا گردانیدن (از اضداد). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نیکو کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به اصلاح آوردن. (المصادر زوزنی) (از اقرب الموارد). || تباه ساختن (از اضداد). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). تبه کردن. (المصادر زوزنی). || تشنیع کردن. (المصادر زوزنی). || ظاهر و هویدا شدن چیزی. || بشکستن شتر درخت را از بالای وی. || رسول فرستادن به سوی کسی. || بازداشتن لگام اسب را از اراده ای که دارد و برگردانیدن آن را از آن طرف. || آرزومند و مایل شدن به کسانی و بهم پیوستن با آنان. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مفارقت گزیدن از اصحاب خود (از اضداد است). (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || پراکنده شدن گروه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جدا کردن اصحاب را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || بازداشتن کسی را. (منتهی الارب). || دور گردیدن از چیزی. (ناظم الاطباء).