آب دوغ
(اِ مرکب) ماستی با آب بسیار، گشاده کرده :
کسی را کو تو بینی درد سرفه
بفرمایش تو آب دوغ و خرفه.طیان.
- امثال: بخیه به آب دوغ زدن؛ رنجی بیفائده بردن.
کسی را کو تو بینی درد سرفه
بفرمایش تو آب دوغ و خرفه.طیان.
- امثال: بخیه به آب دوغ زدن؛ رنجی بیفائده بردن.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.