شجر
[شَ] (ع اِ) کار مختلف فیه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، اشجار، شجور، شجار. (از اقرب الموارد). || مابین هر دو جای تنگ و جای گرفتگی از پالان. (منتهی الارب). || زنخ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || شکاف دهن و هو مابین اللحیتین یا مؤخر آن. (از منتهی الارب). مخرج دهان. (از اقرب الموارد). میان دهن. (مهذب الاسماء). || کرانهء دهان. (منتهی الارب). صامغ. (اقرب الموارد). || آنچه واگردد از محل انطباق دهان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || ملتقای هر دو تندی زیر نرمهء گوش. (از منتهی الارب). ج، اشجار، شجور، شجار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || شجره نامه. نسب نامه :
علوی را که نیست علم علی
نقش سودست هر چه بر شجرست.خاقانی.
|| (ص) آنچه بلند و ستبر گردد. (از تاج العروس).
علوی را که نیست علم علی
نقش سودست هر چه بر شجرست.خاقانی.
|| (ص) آنچه بلند و ستبر گردد. (از تاج العروس).