آفت رسیده
[فَ رَ / رِ دَ / دِ] (ن مف مرکب) آفت زده. مَؤوف. آکفت دیده.
- کِشتی آفت رسیده؛ بسن یا ملخ یا تگرگ یا خشکی یا زنگ و یرقان و یا سرمازدگی و مانند آن زیان دیده. آفت زده.
- کِشتی آفت رسیده؛ بسن یا ملخ یا تگرگ یا خشکی یا زنگ و یرقان و یا سرمازدگی و مانند آن زیان دیده. آفت زده.