شبخواب
[شَ خوا / خا] (نف مرکب) که خواب به شب کند. شب خوابنده. || آنکه در شب به جایی بخوابد. || مجازاً روسپی که شب نزد کسی بخوابد (مقابل تک خواب). (فرهنگ فارسی معین). || مردی که شبی با روسپیی بیتوته کند. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ مرکب) بستر. (گنجینهء گنجوی ص297) :
چون پیله ببند خانه را در
تا در شبخواب خوش نهی سر.نظامی.
چون پیله ببند خانه را در
تا در شبخواب خوش نهی سر.نظامی.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.