اجسام
[اَ] (ع اِ) جِ جِسم. تنها و کالبدها. و اکثر استعمال اجرام در لطیف است و اجسام در کثیف : جان ها از وحشت منازل اجسام روی با مرکز خویش نهاد. (ترجمهء تاریخ یمینی).
- اجسام آلیه و غیرآلیه؛ رجوع بهمین کلمات شود.
- اجسام صلبه (اصطلاح کیمیا)(1).؛
- اجسام مایع (آب)(2).؛
(1) - Concretion.
(2) - Les Fluides.
- اجسام آلیه و غیرآلیه؛ رجوع بهمین کلمات شود.
- اجسام صلبه (اصطلاح کیمیا)(1).؛
- اجسام مایع (آب)(2).؛
(1) - Concretion.
(2) - Les Fluides.