اجری خوار
[اِ خوا / خا] (نف مرکب)راتبه خوار. مُوظّف :
به این دونان که اجری خوار دهرند
فروناید سر، ارباب هِمم را.شفائی.
و گاه در شعر بتخفیف جری خوار آید :
مهمان و جری خوار قصر اویند
هم قیصر و هم امیر دیلم [ کذا ].
ناصرخسرو.
اجری خوار، ضدّ چته و باشی بوزوق و سرآزاد و چریک :
نه سرآزادم و نه اجری خوار
پس نه از لشکرم نه از حشرم.مسعودسعد.
به این دونان که اجری خوار دهرند
فروناید سر، ارباب هِمم را.شفائی.
و گاه در شعر بتخفیف جری خوار آید :
مهمان و جری خوار قصر اویند
هم قیصر و هم امیر دیلم [ کذا ].
ناصرخسرو.
اجری خوار، ضدّ چته و باشی بوزوق و سرآزاد و چریک :
نه سرآزادم و نه اجری خوار
پس نه از لشکرم نه از حشرم.مسعودسعد.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
