شاپور
(اِخ) ابن کیوس بن قباد، برادر زادهء کسری انوشیروان دوم از آل کیوس که در مازندران فرمانروایی داشتند. (تاریخ طبرستان چ عباس اقبال ج 1 ص 147). کیوس پس از شکستن خاقان ترکستان از برادر کهتر خود خواستار گشت که تخت و تاجوری و خزاین پدر به او سپارد و انوشیروان در جواب وی را ملامت کرد و بر سر عقل خواند و او لشکر بر آراست و از طبرستان برخاست و به مداین شد و با برادر مصاف داد، نوشروان او را بگرفت و محبوس فرمود، بعد روزی چند پیش او فرستاد که ببارگاه آید و توبه کند و اقرار آورد بگناه تا موبدان بشنوند و فرمایم که بند بردارند و ولایت بتو سپارند. کیوس گفت کشتن از این مذلت و اعتراف به گناه اولیتر دانم، هم در آن شب او را بفرمود کشت و نفرین کرد بر تاج و تخت که چون کیوس برادری را برای او بباید کشت و شاپور را که پسر او بود به مداین داشت. (تاریخ طبرستان چ عباس اقبال ج 1 صص 147 - 150). به عهد هرمزد پسر انوشیروان فرمان یافت، به او نام پسری گذاشت. (ایضاً ص 152). و رجوع به حبیب السیر چ 2 ج 2 ص 401 شود.