سیاحت

معنی سیاحت
[حَ] (ع مص) سیر کردن رفتن بر زمین (غیاث) (از آنندراج) گردش بگشتن (نصاب الصبیان) رفتن در زمین (دهار) سفر و سیر و گردش در روی زمین از شهری بشهری رفتن مسافرت زیارت جهان گردی جهان پیمایی کیهان نوردی : تنی چند از روندگان متفق سیاحت بودند و شریک رنج و راحت (گلستان) - امثال: هم سیاحت است هم تجارت - سیاحت کردن؛ گردش کردن سیر نمودن جهانگردی کردن : اگر پارسایی سیاحت نکرد سفرکردگانش نخوانند مردسعدی.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.