سیاح
[سَیْ یا] (ع ص) بسیار سیرکننده (غیاث) (آنندراج) سیاحت کننده مسافر (ناظم الاطباء) : کار من با سیاحان و قاصدان پوشیده افتاد (تاریخ بیهقی) سیاحی رسید از خوارزم و ملطفه ای خرد آورد (تاریخ بیهقی) نه در بحار قرارت نه در جبال سکون چه تیز رحلت پیکی چه زود رو سیاح مسعودسعد خبر داری که سیاحان افلاک چرا گردند گرد مرکز خاکنظامی غریب آشنا باش و سیاح دوست که سیاح جلاب نام نکوستسعدی.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
