اجان
[اُ] (اِخ) شهری است خرد در آذربایجان و بین آن و تبریز ده فرسنگ راه است و در راه ری به تبریز واقع است و یاقوت حموی آن را دیده و گوید: دارای حصار و بازار است، لیکن اغلب آن خراب شده است. (معجم البلدان). مؤلف مرآت البلدان آرد: صاحب معجم البلدان یک اجان در حرف الف و جیم ذکر کرده، یک اوجان در حرف الف و واو(1). در اجان گوید شهر کوچکی است...(2) و در اوجان گوید شهری است در آذربایجان از اقلیم چهارم. در فرامین قدیم در جزو رستاق مهرانرود محسوب بوده ولی این سهو است.(3)بنای اوجان را بیژن نبیرهء گودرز کرده و غازان خان دوباره آن را ساخته و شهر اسلام نام نهاده و دیواری دورش کشیده که سه هزار قدم طول داشته. هوایش ردیّ و از آب کوه سهند مشروب میشود. حاصلش گندم و سبزیجات. سکنهء آن سفیدپوست و شافعی باشند. چند تن هم عیسوی دارد. صدوده هزار دینار بخزانه میدهند. آبادیهای عمدهء متعلق به این شهر، سریزان و جنگان است... مؤلف گوید اوجان الحال چمنی را گویند که محل اردو و مشق افواج آذربایجان است. این چمن بسیار خوش آب وهوا و هوایش سرد و نهایت سبز و خرم میباشد. خاقان مغفور [ فتحعلیشاه ] عمارتی آنجا بنا کرده که الاَن باقی است و این چمن آبادی بزرگی هم دارد.
(1) - در معجم البلدان چ 1 مصر سال 1323 ه .ق .اوجان یافته نشد.
(2) - ترجمهء آن در بالا ثبت شد.
(3) - در این جا صاحب مرآت البلدان از نزهت القلوب حمدالله مستوفی نقل میکند با تغییراتی در عبارت و سهواً ذکر مأخذ نکرده است.
(1) - در معجم البلدان چ 1 مصر سال 1323 ه .ق .اوجان یافته نشد.
(2) - ترجمهء آن در بالا ثبت شد.
(3) - در این جا صاحب مرآت البلدان از نزهت القلوب حمدالله مستوفی نقل میکند با تغییراتی در عبارت و سهواً ذکر مأخذ نکرده است.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
