اجاق
[اُ] (ترکی، اِ) اجاغ. دیگدان. دیگ پایه. آتشدان. || دودمان. خاندان. آل. دوده :
با اُجاق شاه مردان هرکه خصمی میکند
خانه اش را روشنی از خانه روشن کردنست.
واله هروی.
|| دهانهء مبرز. نشیمن مستراح. || چهارپایه ای چوبین که ناوهء گِل کشان را بر آن نهند برای پر کردن گل. || (ص) صاحب کرامات و کشف: فلان اجاق است.
- اجاق الکلی؛(1) آلتی طبخ را که با الکل سوزد.
- اجاق فرنگی؛ قسمی منقل آهنین با سوراخها در اطراف دیواره که بر آن طبخ کنند.
- اجاق نفطی؛ آلتی طبخ را که با نفط سوزد.
(1) - Rechaud a alcool.
با اُجاق شاه مردان هرکه خصمی میکند
خانه اش را روشنی از خانه روشن کردنست.
واله هروی.
|| دهانهء مبرز. نشیمن مستراح. || چهارپایه ای چوبین که ناوهء گِل کشان را بر آن نهند برای پر کردن گل. || (ص) صاحب کرامات و کشف: فلان اجاق است.
- اجاق الکلی؛(1) آلتی طبخ را که با الکل سوزد.
- اجاق فرنگی؛ قسمی منقل آهنین با سوراخها در اطراف دیواره که بر آن طبخ کنند.
- اجاق نفطی؛ آلتی طبخ را که با نفط سوزد.
(1) - Rechaud a alcool.