سن
[سِن ن] (ع اِ) دندان || سال (منتهی الارب ||) عمر مدت عمر زندگانی هنگام از عمر (ناظم الاطباء) عمر (منتهی الارب) سال و عمر مؤنث است در مردم باشد یا غیر آن ج، اسنان (آنندراج ||) گاو دشتی (منتهی الارب) (آنندراج) گاو نر (مهذب الاسماء ||) تیزی مهرهء پشت || جای تراش از قلم || زبان قلم || شاخ || دانه از سیر || دندانهء راسن || اکل شدید (منتهی الارب) (آنندراج) - سن بلوغ؛ هنگامی که شخص مکلف شود و بتکلیف رسد (ناظم الاطباء) - سن تمیز؛ هنگامی که شخص شاعر شود و خوب و بد را بشناسد - سن رشد؛ سن قانونی بلوغ سن - سن شباب؛ جوانی (ناظم الاطباء) - سن شیخوخت؛ پیری (ناظم الاطباء) - سن قانونی؛ سال و مدت عمری که پس از آن قانون اجازه میدهد کلیهء معاملات را شخصاً انجام دهد - سن و سال؛ عمر و زندگانی (ناظم الاطباء).