اجاره

معنی اجاره
[اِ رَ] (ع مص) رهانیدن. (منتهی الارب). بفریاد رسیدن. || زینهار دادن. (لغت نامهء مقامات حریری). زنهار دادن. (تاج المصادر) (منتهی الارب). || بجنبانیدن از راه. (تاج المصادر). عدول کنانیدن: اجاره عن الطریق؛ برگردانید او را از راه. (منتهی الارب). || اجارَ المتاع؛ در ظرف کرد متاع را. (منتهی الارب). || اجار الرّجل اجاره؛ بدرقه گردید مرد را. (منتهی الارب). || بمزد دادن خانه و جز آن. || کراء. کرایه بمُزد. || منفعت. || مزدوری که کسی را میدهند. مزدوری که بکسی دهند. اجیر داشتن. (مؤید الفضلاء).
- مال الاجاره؛ مزد. مالی که مستأجر دهد موجر را در ازاء منفعت.
|| (اصطلاح فقه)(1) تملیک منافع. عقدی که منافع را در مقابل عوض تملیک کند چنانکه تملیک منافع را بدون عوض عاریه گویند. عقدی که بموجب آن منافع معینی در مقابل عوض معلومی تملک میشود. اجاره مانند سایر عقود محتاج به ایجاب از طرف موجر و قبول از جانب مستأجر بوده و دو طرف عقد اجاره باید بالغ و عاقل و رشید باشند. اجاره عقدی است لازم و به انتقال موضوع اجاره بدیگری و فوت موجر و مستأجر باطل نشود مگر آنکه موجر، موقوف علیه باشد. ارکان اجاره عبارتند از: موضوع، عوض، منفعت. موضوع اجاره ممکن است انسان یا حیوان یا شی ء بوده و در صورت اخیر انتفاع از آن به ابقای عین باید ممکن باشد. عوض یعنی مالی که مستأجر در مقابل منفعت میدهد باید در عقد اجاره معین شود. موجر بسبب عقد اجاره مالک عوض شده و بر مستأجر است که فوراً تسلیم کند مگر آنکه در عقد اجاره مدتی برای تأدیهء آن مقرر شده باشد. شخصی که برای انجام عملی اجیر میشود در اثر عقد اجاره، مالک اجرت محسوب شده، ولی حق مطالبهء آنرا تا وقتی که عمل را انجام نکرده است، فاقد است. منفعت یعنی استفاده ای که مستأجر از موضوع اجاره می کند باید در عقد اجاره معین شود در صورتی که در خارج استفاده ای که از موضوع اجاره میشود معلوم باشد، تعیین آن در عقد اجاره ضرورتی ندارد. تعیین منفعت ممکن است بوسیلهء تعیین عمل مدت و مسافت بعمل آید. منفعتی که از موضوع اجاره استیفاء میشود، باید مشروع باشد، از این لحاظ اجارهء منزل برای تأسیس قمارخانه باطل است. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اجاره، بحرکه الهمزه و بالجیم کما فی القاموس. و هی بیع المنافع کما فی الهدایه فانّها و ان کانت فی الاصل مصدر اجر زیدٌ یأجرُ بالضم؛ ای صار اجیراً الاّ انّها فی الاغلب تستعمل بمعنی الایجار. اذ المصادر قد یقام بعضها مقام بعض فیقال آجرت الدار اجارهً؛ ای اکریتها و لم یجی ء من فاعل هذا المعنی علی ما هو الحق، کما فی الرضی. لکن فی القاموس و غیرها انّها اسم الاجره یقال اجر المملوک اجراً، کآجره ایجاراً؛ ای اکراه، ای اعطاه ذلک باجره و هی کالاجر، ای ما یعود الیه من الثواب. و شرعاً بیع نفع معلوم بعوض معلوم، دین او عین (لا علی التأبید) والنفع المنفعه. و هی اللذه و الراحه من دفع الحر و البرد و غیرهما و المراد بالدین، المثلی کالنقود و المکیل والموزون و المعدود المتقارب و بالعین القیمی، و هو ماسوی المثلی. و العوض اعم من المال والنفع. و خرج به العاریه و الوصیه بالنفع. والاصل انّ کل مایصلح ثمناً فی البیع یصلح اجره فی الاجاره و ما لا فلا، الا المنفعه، فانها تصلح اجره اذا اختلف الجنس و لاتصلح ثمناً. و قولنا معلوم؛ ای جنساً و قدراً. و قید لا علی التأبید مراد هیهنا کما ان قیدالتأبید مراد فی البیع فخرج بیع حق المرور.
-اجاره دادن؛ بمزد دادن.
- اجاره کردن؛ بمزد گرفتن. (زمخشری) :
این حجره به یک بوسه، تا حشر اجارت کن.
امیرمعزی.
اجاره کرد دماغم گلابخانهء وصل
نسیم در ره من شرمسار می آید.
سنجر کاشی.
ای از لغت بزرگواری مشتق
در بحر شکوه و پردلی مستغرق
منت بخلائق نهی آنسان که مگر
رزّاقی را اجاره کردی از حق.واله هروی.
(1) - Le louage. Le bail.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.