سلیمی
[سَ] (اِخ) اسکندر دوران سلطان سلیم شاه سقی الله ثراه و جعل الجنه مثواه پادشاهی ظریف و لطیف بود طبیعت نظم و شعر او نیز در غایت قوت و سلامت و متانت بود و در ایام او کسی شعر فارسی بهتر از او نمیگفت، چه نازکی خیال کمال در معانی فصاحت و بلاغت و الفاظ خواجه حافظ و سوز درد خواجه خسرو و حسن در شعر او بر وجه احسن مجتمع بود و از جمله اشعار فارسی او این است، غزل بطرز خواجه حافظ: تا خرقه و سجاده ام ارزد درمی چند خواهم طرف میکده رفتن قدمی چند در گلشن دوران همه در دور قدح کن چون نرگس آزاده چو ما بی درمی چند رجوع به مجالس النفائس شود.