سلیقه
[سَ قَ] (ع اِ) سرشت طبیعت طبع نهاد خصلت (ناظم الاطباء) سرشت طبیعت (غیاث) (آنندراج) (منتهی الارب) خوی (مهذب الاسماء) (السامی) در فارسی با خوش، خوب، بد، بی، با و غیره ترکیب می سازد: خوش سلیقه، بدسلیقه، بی سلیقه، کج سلیقه، باسلیقه، کم سلیقه و هم سلیقه || ارزن کوفته و اصلاح یافته ارزن بشیر پخته (مهذب الاسماء ||) پینو طراثیت آمیخته || تره جوش داده || جای برآمدن تنگ ستور || اثر تنگ در پهلوی ستور || نشان قدم و سم در راه (منتهی الارب) (آنندراج).