سلم
[سِ لَ] (اِ) تخته و لوحی باشد که کودکان بر آن چیز نویسند و از آن چیزی خوانند (برهان) تختهء رنگین که کودکان بر آن چیزی نویسند و به عربی لوح گویند (فرهنگ رشیدی) لوحی که کودکان بر آن چیزی نویسند و از آن چیزی خوانند و بر آن مشق خط کنند و بفتح سین و سکون لام نیز بهمین معنی است (ناظم الاطباء) : ای من رهی دست خط و کلکت از پوست رهی سلم کنی شایدفرالاوی.