سکزی
[سَ] (ص نسبی)( 1) منسوب به سیستان چه سیستان را سکزستان گویند (غیاث) سکز سیستان سجزی سجستان سکستان سکزی سیستانی : همانا که آن سکزی( 2) جنگجوی که چندان همی برشمردی تو رویفردوسی سکزی امیر حرس بر وی موکل بود (تاریخ بیهقی) چه خانه ست این کزو گشت این گشن لشکر یکی هندو یکی سکزی یکی بستی ناصرخسرو توان بردن هنوز از جای جنگت دریده زهرهء سکزی به زنبرناصرخسرو فزون شد دولتت تا بازگشتی ز جنگ سکزیان دیومنظرازرقی رجوع به سگزی شود ( 1) - غیاث اللغات به کسر سین آورده است ( 2) - سکزی، منظور رستم است که از سیستان یا سجستان، یا سکستان بدنیا آمده است.