سعایت
( [سِ یَ] (ع مص) سعایه : طرفه آنکه افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و سطبر ایشان در رنجند (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 415 ابوالحسن بن سیمجور عزل خویش از امارت خویش بسعایت او نسبت کرد (ترجمهء تاریخ یمینی ||) خراج و باج گرفتن (منتهی الارب) (آنندراج ||) پاره ای از بهای خود دادن مکاتب بجهت آزادی (منتهی الارب) (آنندراج).