سربخش
[سَ بَ] (اِ مرکب) سربخش در برهان قاطع مرقوم که حصه و نصیب و قسمت است، امّا از سیاق دساتیر آنجا که باریتعالی در فقرهء یکصد و بیست و دو به حضرت مه آباد خطاب میفرماید (!) که تو سربخش مردمانی معلوم می شود که تو آغاز و ابتدای نوع انسانی یا زبده و خلاصهء مردمانی و سر باید بکسر آخر بوده باشد، والله اعلم (فرهنگ دساتیر ص 251 ) (از حاشیهء برهان قاطع چ معین) حصه و نصیب و قسمت و بهره (برهان) (آنندراج) حصه و حصهء کلان (غیاث) : چو نوبت به سربخش دارا رسید شتربار زر تا بخارا رسیدنظامی (|| نف مرکب) کنایه از شخص گذشته و صاحب همت (برهان).