آبدست
[دَ] (اِ مرکب) قسمی جامه و پوشش. لباده. جبهء آستین کوتاه. || قسمت فوقانی سرآستین درازتر از قسمت تحتانی آن که بر روی آستین برگردانند زینت را. سنبوسه. || مستراح. مبرز. || (ص مرکب) سخت چابک و تند. چربدست. ماهر. استاد. رجوع به آبدستی شود. || زاهد پاکدامن و پرهیزکار :
نعیم پاک بستاند چو کرد آلوده بسپارد
نه شرم از آبدست آید نه ننگ از آبدستانش.
خاقانی.
نعیم پاک بستاند چو کرد آلوده بسپارد
نه شرم از آبدست آید نه ننگ از آبدستانش.
خاقانی.