سخت گیر
[سَ] (نف مرکب) سخت گیرنده آزمند و حریص (ناظم الاطباء) : هر که در کار سخت گیر شود نظم کارش خلل پذیر شودنظامی مشو در حساب جهان سخت گیر همه سخت گیری بود سخت میرنظامی نیست غم گر دیر بی او مانده ای دیرگیر و سخت گیرش خوانده ایمولوی -امثال:خدا دیرگیر است اما سخت گیر است.