سجده
[سَ / سِ دَ] (ع مص)( 1) سر بر زمین نهادن (منتهی الارب) پیشانی بر زمین نهادن (مهذب الاسماء) : سر از سجده برداری و این شراب کشی یاد فرخنده رخ مهتریمنوچهری سر بر زمین بسجده نهاده ست بی رکوع آن کو نه ز اوصیا بسوی انبیا شده ست ناصرخسرو از پی سجدهء رخ تو چنان عابدان در نماز میغلطمخاقانی بناف قبهء عالم بصلب قائم کوه به پشت راکع چرخ و بسجدهء مهتابخاقانی آنجا که دست ماست درو حلقه زآن ماست وآنجا که پای اوست سر و سجده زآنِ ماست خاقانی گوش در آن نامه تحیت رسان دیده در آن سجده تحیات خواننظامی کز برای من بدش سجده ملک وز پی من رفت بر هفتم فلکمولوی - سجدهء سهو؛ آن دو سجده است که در موارد ذیل باید بجای آورد: اول آنکه نمازگزار در بین نماز سهواً حرف بزند دوم جائی که نباید در نماز سلام دهد سوم آنکه یک سجده را فراموش کند چهارم آنکه تشهد را فراموش کند پنجم آنکه در نماز چهار رکعتی بعد از سجدهء دوم شک کند، بلکه احتیاطاً برای هر چیزی که در نماز اشتباهاً کم یا زیاد کند سجدهء سهو نمایند و کیفیت سجدهء سهو چنانست که بعد از سلام نماز فوراً نیت سجدهء سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید بسم الله و بالله و صلی الله علی محمد و آله، و ذکرهایی بطریق دیگر روایت شده است رجوع به رسائل عملیه و کتب فقها شود : گر سهو شود بسجده راهم در سجدهء سهو عذر خواهمنظامی - سجدهء شکر؛ پیشانی بخاک نهادن شکر را سجده کردن بشکر نعمتی که رسیده است : بود عقد کابین او اینکه تو کنی سجدهء شکر چون شاکریمنوچهری چون کسری این مثال بدین اشباع فرمود برزویه سجدهء شکر گذارد (کلیله و دمنه ||) فروتنی نمودن || راست ایستادن و از لغات اضداد است (منتهی الارب) ( 1) - در تداول فارسی زبانان سَجْده و در تداول عامیانه سُجْده تلفظ شود.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول