آغالیدن

معنی آغالیدن
[دَ] (مص) انگیختن و تحریک و اغرا و برشورانیدن و تیز کردن بر خصومت و جنگ و فتنه. بشورانیدن بر کسی. آشوفتن کسی بر دیگری : شتربه... گفت واجب نکند که شیر بر من غدر کند لیکن او را بدروغ بر من آغالیده باشند. (کلیله و دمنه).
بر آغالیدنش استیز کردند
بکینه چون پلنگش تیز کردند.ابوشکور.
تو لشکر برآغال بر لشکرش
بیکبار تا خیره گردد سرش.فردوسی.
مطربان را بهم برآغالد
وز میانه سبک برون کالد.مسعودسعد.
سگ سگ است ارچه بیاغالندش
کاستخوان خوارهء شیر اجم است.خاقانی.
و رجوع به برآغالیدن و بیاغالیدن شود. || آشوفتن. پریشان و پراکنده کردن. بر باد دادن :
بگرد عارض آن زلف را بیاغالد
بروم قافلهء زنگبار بگشاید.حسن کاشی.
برای این معنی رجوع به آغالیش شود.
- برآغالیدن چشم بر کسی؛ دریدن چشم بر روی کسی از روی غضب، یا بگوشهء چشم دیدن در او به تحقیر. حملقه :
که با خشم چشم ار برآغالدت
بیک دم هم از دور بفتالدت.اسدی.
رجوع به آغول و آغیل و چشم آغیل شود. محارشه؛ سگان را بر یکدیگر برآغالیدن. (زوزنی).
- بر یکدیگر برآغالیدن؛ توریش. (زوزنی).
|| ناجویده فروبردن. بلع. اوباریدن. (برهان). || تنگ فراگرفتن. (برهان). و این مصدر متعدی است و از آنرو آغالانیدن و آغالاندن نیامده است.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.