ستاد
[سِ] (اِ) مخفف ایستاد باشد که برپای بودن است (برهان) : اساسی که بر آب داند ستاد شتابنده کوهی ز آسیب بادامیرخسرو|| مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده (آنندراج) : وآن بنشنو تو که گویند فلان شخص بشعر از فلان شاه بخروار زر و سیم ستاد اثیرالدین اومانی.