سبیل
[سِ] (اِ) پیپ( 1) چپق خرد شَطَب دمی قسمی چپق کوتاه دسته و کوچک سر که در عراق عرب و هم در خاک عثمانی ،(5)« سابیل » 4)، سمنانی )« سئبیل » 3)، نطنزی )« سئبل » 2)، فریزندی و یرنی )« سئبیل » متداولست رجوع به پیپ شود || گیلکی موهایی که بر زبر لب بالا روید بروت ،« سبله » 7) مأخوذ از )« سبئل » 6)، شهمیرزادی )« سابیل » سنگسری و سرخه یی و لاسگردی شارب سبلت (حاشیهء برهان قاطع چ معین) بروت موهای درشتی که بر لب زبرین بعض حیوانات چون موش و گربه و غیره باشد || آرایشی که از وسمه یا وسمه و سرمه و غیره زنان بتقلید مردان در پشت لب کنند : تا شبهت برخیزد که همهء ناصبیان با سبیلهای بسوهان بکرده اند (کتاب النقض ص 391 ) - سبیل چخماقی؛ آنکه بروت دنباله برگشته بسوی بالا دارد (مؤلف) - سبیل کلفت؛ آنکه سبیلی انبوه دارد - سبیل گنده؛ آنکه بروتی کلان دارد : تو زینب خواهر حسینی ای نره خر سبیل گندهایرج میرزا - امثال: سبیل کسی را چرب کردن؛ به او چیزی دادن رشوه دادن سبیلهای کسی آویزان شدن؛ عدم رضایت از چهرهء او مشهود Pipe (2) - saebil (3) - saebel (4) - saebil (5) - sabil (6) - sabil bael (7) - s - ( گشتن ( 1.