سباعی
[سُ عی ی] (ع ص نسبی، اِ) نوعی از شعر که هفت مصرع باشد (آنندراج) (غیاث ||) آنچه دارای هفت رکن باشد (اقرب الموارد (||) اِخ) گاهی هفت فلک یا هفت ستاره مراد باشد (غیاث) (آنندراج (||) ص) شتر بزرگ دراز (اقرب الموارد) (آنندراج) -رجل سباعی البدن؛ مرد هفت اندام درست بزرگ هیکل درازبالا (آنندراج) مرد تمام اندام (اقرب الموارد||) مولود که هفت ماهه زاده شده باشد || لفظی که بنای آن بر هفت حرف بود (اقرب الموارد).