اتحاد

معنی اتحاد
[اِتْ تِ] (ع مص) یکی شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). یگانگی داشتن. یگانگی کردن :
گفت چون ندهی بدین سگ نان زاد
گفت تا این حد ندارم اتحاد.مولوی.
یک رنگی. || یگانگی. || یکدلی. یک جهتی. || موافقت. وفق. توافق. || اجتماع. وَحدَت : میان این هر دو پادشاه به اتحاد و اشتباک رسانیدند. (ترجمهء تاریخ یمینی). || مزاوجت. زواج.
- اتحاد، اتحادالاثنین(1)؛ اتحاد آدمی با عقل فعال(2) (اصطلاح فلسفه).
- اتحادالاصابع؛ عیبی در دست و آن پیوستگی انگشتان باشد بیکدیگر در خلقت(3)(اصطلاح طب).
- به اتحاد آراء؛ به اتفاق آراء.
ترکیب های دیگر:
-اتحاد جوهر(4) (اصطلاح فلسفه).؛ اتحاد رباطی(5) (اصطلاح طب). اتحاد زمان(6)(اصطلاح فلسفه). اتحاد شکل(7) (اصطلاح کیمیا). اتحاد صورت(8) (اصطلاح کیمیا). اتحاد عاقل و معقول (اصطلاح فلسفه).(9)اتحاد غضروفی(10) (اصطلاح طب). اتحاد ماهیت(11) (اصطلاح فلسفه).
(1) - ldentite.
(2) - Extase.
(3) - Syndactilie.
(4) - ldentite de substance.
(5) - Syndesmie.
(6) - Synchronisme.
(7) - lsomerie.
(8) - Isomorphisme.
(9) - ldenticte de l´intelligent et lcintelligible.
(10) - Synchondrose.
(11) - Homogeneite.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.