اپیون
[اَ] (از یونانی، اِ) شیرهء مخدِر و مُنوم که از پوست خشخاش گیرند. افیون. هپیون. ابیون. تریاک. مهاتول(1) :
چه حال است اینکه مدهوشند یکسر
که پنداری که خوردستند اپیون.
ناصرخسرو.
بریده میل عدو خنجر تو چون کافور
ببرده هوش جهان هیبت تو چون اپیون(2).
رشید وطواط.
و مخفف آن پیون است.
(1) - در بعض نسخ مهالوی آمده است.
(2) - برنده هوش مهان هیبت تو چون اپیون.
(لغت اوبهی).
چه حال است اینکه مدهوشند یکسر
که پنداری که خوردستند اپیون.
ناصرخسرو.
بریده میل عدو خنجر تو چون کافور
ببرده هوش جهان هیبت تو چون اپیون(2).
رشید وطواط.
و مخفف آن پیون است.
(1) - در بعض نسخ مهالوی آمده است.
(2) - برنده هوش مهان هیبت تو چون اپیون.
(لغت اوبهی).
درگاه پرداخت سداد برای ووکامرس
درگاه بانکی سداد برای ووکامرس، انتخابی مطمئن برای پرداخت آنلاین با امنیت بالا و سرعت عالی در خرید اینترنتی.
مشاهده جزئیات محصول
