سازش
[زِ] (اِمص) عمل ساختن سازگاری سازواری حسن سلوک خوش رفتاری سازندگی هماهنگی توافق( 1) اتفاق و پیوستگی و مواصلت (ناظم الاطباء ||) تساهل || آشتی صلح (در اصطلاح وزارت خارجه) (فرهنگستان)( 2) تعهد و معاهده || اتفاق از روی مکر و حیله (ناظم الاطباء ||) ایجاد و اختراع و احداث (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ||) ساخت و شکل (ناظم الاطباء||) Adaptation (2) - - ( سازش حاصل گردیدن؛ حصول توافق بین دو طرف حصول صلح و آشتی رجوع به ساختن شود ( 1 Accord.