ساده دلی
[دَ / دِ دِ] (حامص مرکب)ساده دل بودن ساده بودن سلیم دلی صاف صادقی مقابل عیاری : عجب از قیصرم آید که بدان ساده دلی است کو، ز مسعود پراندیشه و غوغا نشود منوچهری خامی و ساده دلی شیوهء جانبازان نیست خبری از بر آن دلبر عیار بیارحافظ || نادانی (شرفنامهء منیری) بی عقلی خفیف عقل بودن ابلهی احمقی.