ابیداد
[اَ] (اِ مرکب) پاره ای لغت نامه های فارسی این کلمه را معنی بیداد داده و به بیت ذیل سوزنی تمسک کرده اند، و شاهد دیگری دیده نشده است :
ستمکاره یار است و من مانده عاجز
که تا با ابیداد او چون کنم چون.
سوزنی.
لیکن در تذکرهء تقی الدین و نیز دو نسخهء سوزنی کهن که در کتابخانهء من هست بیت بصورت ذیل آمده است :
ستمکار یار است و من مانده عاجز
که تا بار بیداد او چون کشم چون.(1)
(1) - و در نسخه ای: که با بار بیداد او چون کنم...
ستمکاره یار است و من مانده عاجز
که تا با ابیداد او چون کنم چون.
سوزنی.
لیکن در تذکرهء تقی الدین و نیز دو نسخهء سوزنی کهن که در کتابخانهء من هست بیت بصورت ذیل آمده است :
ستمکار یار است و من مانده عاجز
که تا بار بیداد او چون کشم چون.(1)
(1) - و در نسخه ای: که با بار بیداد او چون کنم...
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
