زینه
[نَ] (ع اِ) آرایش و آنچه بدان آرایند (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) آرایش( 1) (ترجمان القرآن) (دهار) - امراض الزینه؛ نزد پزشکان بیماریهای پوست و ناخن و موی مانند کلف و نمش و مانند اینها است (از اقرب الموارد) بیماری های موی و پوست و ناخن و اورام و بزرگی در آنجا که خردی مطلوب است و خردی در آنجا که بزرگی مطبوع است (یادداشت بخط مرحوم دهخدا ||) ثیاب: خذوا زینتکم عند کل مسجد( 2)؛ ای ثیابکم لمواراه عورتکم (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) - یوم الزینه؛ روز عید یا روز شکستن نهر مصر (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) روز عید (از اقرب الموارد) : قال ازمعت الشخوص من برقعید و قد شمت برق » : 20 ) و منه قول الحریری / موعدکم یوم الزینه( 3) و ان یحشر الناس ضحی (قرآن 59 اقرب الموارد ||) گیاه و منه فی صلوه الاستسقاء: انزل علینا فی ) « عید فکرهت الرحله عن تلک المدینه او اشهد بها یوم الزینه ارضنا زینتها؛ ای نباتها (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ( 1) - رجوع به تفسیر ابوالفتوح رازی ج 4 ص 363 و ج 6 ص 7 و در تفسیر ابوالفتوح آرد: پس مراد به زینت جامه است مجاهد گفت از جامه آنچه عورت / 375 و 400 شود ( 2) - قرآن 31 به آن بپوشد فریضه است و اگر عبائی باشد باقر (ع) گفت مراد جامهء نو است و پاکیزه در روزهای عید و آدینه رجوع به تفسیر ابوالفتوح رازی ج 4 ص 361 شود ( 3) - رجوع به تفسیر ابوالفتوح رازی ج 7 ص 25 و 26 شود.