زیز
(اِ) ریزه های برف و برف ریزه ها باشد که از هوا بهنگام سرما بارد و آن را بعربی سقیطه گویند (برهان) (آنندراج) (از جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) سقیطه و برف ریزه هایی که در هنگام سرمای سخت بارد (ناظم الاطباء ||) جانوری هم هست کوچکتر از ملخ و شبها بانگ طولانی کند و عربان صرار گویند (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) زنجره چزد جیغاله جقاله صرصر ططیگس( 1) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) صرصر است (تحفهء حکیم مؤمن) (اختیارات بدیعی) و آن حیوانی است کوچک مانند ملخی و به شب آواز کند (اختیارات بدیعی) حیوانی است که در زیتون حادث شود و او را اهل شام زیز گویند (ترجمهء صیدنه) زیزه ج، زیزان و به بربری أبزیز( 2) و به عربی بزیز (از دزی ج 1 ص 2 و 618 ) رجوع به زنجره شود || بصل الفار Cigale (2) - Cigale - ( (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) پیاز (ناظم الاطباء) رجوع به پیاز و بصل الفار شود ( 1.