زیانکار
(ص مرکب) متلف اتلاف کننده و تباه کننده (ناظم الاطباء) زیان آور آنکه زیان و خسارت رساند : به گیتی زیانکارتر کار چیست که بر کردهء آن بباید گریستفردوسی ز گیتی هر آنکو بی آزارتر چنان دان که مرگش زیانکارترفردوسی زیانکارتر چیز گفتی که چیست که فرجام از آن بد بباید گریستفردوسی زیانکار مباش که ثمرهء زیانکاری رنج باشد (منتخب قابوسنامه ص 38 ) که چون داند زیانکار( 1) است و قدرت دفع آن ندارد چه فایده بود (کیمیای سعادت) ایزدتعالی آن دیگر فریشته را بر وی مسلط کرده است تا وی را قوت و قدرت دهد و تأیید و تشدید کند تا آنچه زیانکار( 2) وی است گرد آن نگردد (کیمیای سعادت) هرچه وی را در آن راحت و لذت است زیانکار وی( 3) است و هرچه وی را منفعت کند با تلخی و رنج است (کیمیای سعادت) وگر آنجا که سیاست باید نیکویی کنند یا آنجا که نیکویی باید سیاست کنند زیانکار باشد (فارسنامهء ابن البلخی ص 168 ) در زیانکار خشکسال نیاز جور او سودمند باران بادمسعودسعد از زیانکاران روز و شب ز عدلت خوف نیست سوزنی ابر زیانکار تست ابر مکن دو چشم من کآفت آن بتو رسد زانکه به چشم من دری خاقانی || موذی و مضر (ناظم الاطباء) زیانگر (فرهنگ فارسی معین) مضر موذی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) آسیب و گزند رساننده : و هر جای دیگر که باشد [ نهنگ ]، زیر و زبر این شهر زیانکار است (حدود العالم، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) به بیشه درون، آن زیانکار گرگ به کوه اندرون اژدهای سترگفردوسی باروج غذایی ردیست و معده را زیانکار است (الابنیه عن حقایق الادویه) اندرین جای گیاهان زیانکار بسی است زین چراگاه ازایرا حکما بر حذرند ناصرخسرو دردمندند بجان جمله نبینی که همی جز همه آنکه زیانکار بودشان نخورند ناصرخسرو و زمین این ولایت [ ولایت خوارزم ] لختی شوره دارد و بدین سبب پوسیدگی کمتر پذیرد و جنبندگان زیانکار کمتر تولد کند (ذخیرهء خوارزمشاهی) به سبب بخار پلیدیها که اندر شهر هست هوا ناخوش و زیانکار میشود (ذخیرهء خوارزمشاهی) خواستندی که داروئی دارند که علاج بیماریهای بسیار بکار آید و پادزهر داروهای زیانکار باشد و مضرت گزیدن جانوران زیانکار باشد (ذخیرهء خوارزمشاهی) گوشت تو بویناک و زیانکار است (کلیله و دمنه ||) اسراف کننده || گنهکار (ناظم الاطباء ||) آنکه زیان برد خسران دیده (از فرهنگ فارسی معین) :خدای سوگند یاد همی کند اندر سورهء والعصر که مردمان زیانکارند مگر آنکه مؤمن شوند و کار نیکو کنند (ترجمهء طبری بلعمی) رجوع به سورهء یکصد و سوم قرآن کریم و تفسیر ابوالفتوح ج 10 شود ( 1) - به معنی بعد هم ایهام دارد ( 2) - به معنی بعد هم ایهام دارد ( 3) - به معنی بعد هم ایهام دارد.