زهم
[زَ هَ] (ع مص) چرب شدن دست (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد ||) ریم گرفتن || بوی بد گرفتن باد (منتهی الارب) (آنندراج): زهمت یدی؛ چرب گردید دست من و بوی بد گرفت (ناظم الاطباء ||) تخمه زده گردیدن مرد (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ناگوار شدن کسی را طعام( 1 (||) اِ) بوی بد (منتهی الارب) (آنندراج) ( 1) - در منتهی الارب آرد: زَهِمَ؛ ناگوار شد او را طعام.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.