زور
(اِخ) در فهرست ولف این کلمه دوبار آمده اولی را سرزمین( 1) معنی کرده و ظاهراً شاهد زیر هم مورد استناد بوده است : جهاندار دارای دارا کجاست کزو داشت گیتی همه پشت راست همان خسرو و اشک و فریان و فور بزرگان سند و شه شهر زور( 2) فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1917 ) زور دوم را ولف شهر معنی کرده و سپس افزاید: خرهء اردشیر از اردشیر بابکان بنا شده در ثبت نموده است و ظاهراً یکی از دو شاهد زیر مورد استفادهء ولف بوده است : چو شد « شهر گور » فارس و نسخه بدل این کلمه را شاه با دانش و فر و زور همی خواندش مرزبان شهر زور( 3) فردوسی چو آسوده برگشت مرد و ستور بیاورد لشکر سوی شهر با توجه به سند می توان گمان برد که این همانست که در مادهء قبل آمده است رجوع به - (Land (2 - ( زور( 4)فردوسی ( 1 مادهء قبل شود ( 3) - رجوع به شاهنامهء فردوسی چ بروخیم ج 7 ص 1944 شود ( 4) - رجوع به شاهنامهء فردوسی چ بروخیم ج 7 ص 1944 شود.