زور
(اِخ) شهری از سند است از آنسوی رودمهران، جایی با نعمت بسیار و منبر در آنجا نیست و جهاز هندوستان بدانجا افتد و بر زور دو باره است محکم و جایی تر است و نمناک (حدود العالم، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) از پس قفند، پسرش آیند به پادشاهی بنشست و ولایت سند به چهار قسمت کرد ملکی را به عسقلندوسه بنشاند و دیگری را به ولایت زور( 1) و آنچ متعلق است بدان 1) - مرحوم بهار در ذیل این کلمه عبارتی از یاقوت آرد که ترجمهء آن چنین است: ) ( (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 120 « جز آن چیزی دیده نشد » : و سپس افزاید « از زر جواهرنشان « سند » زور بتی است در بلاد داور بسرزمین ».