آشیب و شیب
[بُ] (اِ مرکب، از اتباع)این صورت در بیت ذیل بضبط بعض نسخ شاهنامه آمده است، و در بعض دیگر آسیب با سین مهمله بجای آشیب دارد، و معنی آن ظاهراً رنج و تعب و مانند آن باشد :
چنین است گیتی پر آشوب و شیب
پسِ هر فرازی نهاده نشیب.فردوسی.
و بگمان من کلمهء اول آشیب و کلمهء دوم تیب است، صورتی از شیب و تیب(1).
(1) - شیب تو با فراز و فراز تو با نشیب
فرزند آدمی بتو اندر نشیب و تیب. رودکی.
چنین است گیتی پر آشوب و شیب
پسِ هر فرازی نهاده نشیب.فردوسی.
و بگمان من کلمهء اول آشیب و کلمهء دوم تیب است، صورتی از شیب و تیب(1).
(1) - شیب تو با فراز و فراز تو با نشیب
فرزند آدمی بتو اندر نشیب و تیب. رودکی.