آشوفته
[تَ / تِ] (ن مف / نف) آشفته. زیروزبرشده :
سپاهی همه خسته و کوفته
گریزان و سخت اندرآشوفته.فردوسی.
اگر کشتمندی شود کوفته
وزآن رنج کارنده آشوفته
وگر اسب در کشتزاری شود
کسی نیز بر میوه داری شود
دم اسب و گوشش بباید برید
سر دزد بر دار باید کشید.فردوسی.
سپاهی همه خسته و کوفته
گریزان و سخت اندرآشوفته.فردوسی.
اگر کشتمندی شود کوفته
وزآن رنج کارنده آشوفته
وگر اسب در کشتزاری شود
کسی نیز بر میوه داری شود
دم اسب و گوشش بباید برید
سر دزد بر دار باید کشید.فردوسی.