زش
3)به معنی چه از او، به او (حاشیهء برهان چ معین) بمعنی چه باشد، )« ایش » 2)، پهلوی )« زیش » ،(1)« زیش » [زَ] (حرف) هزوارش چنانکه زش بگویم یعنی چه بگویم و زش آن و زش این، یعنی چه آن و چه این (برهان) چه (صحاح الفرس) (فرهنگ رشیدی) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 221 ) (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) چه و زش بگویم یعنی چه بگویم (از ناظم - (1) ( الاطباء) : زش از او پاسخ دهم اندر نهان زش بپنداری( 4) میان مردمان رودکی (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 221 ظ: بپیدائی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) در صحاح الفرس و فرهنگ رشیدی - (zayash (2) - zayesh (3) - ish (4 به بیداری آمده است.