زرق
[زُرْ رَ] (ع اِ) مرغی است شکاری و آن باز سپید است یا جره یا باشه ج، زراریق (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) مرغی است شکاری معرب جره (غیاث اللغات) مرغی است صیاد، بین بازی و شاهین (از اقرب الموارد) باز سپید (دهار) رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 57 شود || سپیدی در پیشانی اسب (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).