زخم
[زَ خِ] (ع ص) گندیدهء تباه شده (منتهی الارب) گندیده و تباه شده (آنندراج) گندیده یا این که زخم گوشتی است که میباشد تباه و پر است چربش و بوی در آن (از ترجمهء قاموس) (از تاج العروس) گوشت چرب بدبو پلید بدبو (از متن اللغه) گندیدهء تباه گشته فاسد شده (ناظم الاطباء).