زبیر
[زُ بَ] (اِخ)( 1) ابن هشام بن عروه از روات خاندان زبیر عوام است (از الجرح و التعدیل ابوحاتم رازی ج 2 ص 583 ) رجوع به تألیف ابوعبدالله مصعب زبیری چ الوی پروونسال( 2) و زبیر ( بن عروه) شود ( 1) - دربارهء این که زبیربن « نسب قریش » کتاب بدان اشارت رفت و « بن عروه » هشام بن عروه همان زبیربن عروه است یا یکی دیگر از خاندان زبیر، اختلافیست که در ذیل زبیر در آنجا بنقل از حاشیهء کتاب الجرح و التعدیل نوشتیم که ابن حبان در ثقات قائل به وحدت این دو شده است مؤید سخن ابن حبان، نوشتهء کتاب نسب قریش است زبیری مؤلف آن کتاب که خود از این خاندان است و گفتهء او سند است اولاد عروه را یکایک برشمرده و فرزندی بنام زبیر برای او ذکر نکرده است اسامی فرزندان عروه برطبق نوشتهء آن کتاب این است: عبدالله، عمر، یحیی، محمد، عثمان، عبیدالله، هشام و مصعب دربارهء هشام بن عروه گوید: وی در بغداد جزء یاران منصور درآمد و به سال 146 E Levi-provencal - ( 248 شود ( 2 - ه ق درگذشت هشام را فرزندانیست رجوع به کتاب قریش صص 245.