زبیر
[زَ] (اِخ)( 1) جایی در بادیه نزدیک ثعلبیه (از تاج العروس) نام موضعی است نزدیک ثعلبیه شاعری در ضمن یک بیت از اشعاری که دربارهء ثعلبیه( 2) سروده آنرا آورده، آن بیت چنین است: اذاما سماء بالدناح تخایلت فانی علی ماء الزبیر اشیمها (از معجم آمده و ما به اعتماد بر چاپهای مصحح معجم البلدان آنرا با فتح ضبط « ز» البلدان) ( 1) - در نسخ چاپی تاج العروس زبیر با ضم و شعری که در اینجا نقل گردیده یکی از « خزیمیه » و پیش از « شقوق » کردیم ( 2) - ثعلبیه از منازل راه کوفه به مکه است پس از چندین بیتی است که سلمه بن حارث دربارهء محبوبهء خویش سروده است محبوبهء وی کنیزکی از اهل ثعلبیه بوده است دارای همسری بنام منصور سلمه دربارهء او گوید: سأثوی نحو الثعلبیه ماثوت حلیله منصور بها لااریمها یقر بعینی ان اراها بنعمه و ان کان لایجدی علی نعیمها (از معجم البلدان: ثعلبیه).